۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

گذشته - قسمت سوم

سال سوم رو که تموم کردم پروندمو نمی دادن! با مادرم رفته بودم تا پرونده رو بگیرم مدیر بهم می گفت نمیشه یه بار دیگه بیای و ثبت نام کنی و از سال اول شروع کنی؟! البته اینو هم بگم که یه جورایی یارو شیش می زد! :دی
این دوران هم گذشت و من به بهترین دبیرستان شرق استان رفتم. سخت گیرترین معلم ها اونجا بودن! ولی خب همچنان نمرات دروسی مثل زبان و ریاضی و شیمی و این حرفا بالای 17 بود و من هم مبصر و شاگرد اول دبیرستان. البته تنها در ترم اول! ترم دوم اون دبیرستان تبدیل شد به یکی از بدترین دبیرستان ها از نظر دانش آموز ! دلیلش هم مشخص بود! وقتی مدیر برای هر آشنایی و بدون در نظر گرفتن نمره و معدل دانش آموز ثبت نام می کرد تهش می شد همین دیگه! ترم دوم بد می گذشت تا اینکه رسید به چهار شنبه سوری! یادمه توی اون هفته بلایی سر اون مدرسه اومد که الان هم که الانه داغونه! هر روز مدرسه ملتهب تر از روز قبل می شد. از هر طرف نارنجک های دستی و کاربیت و هزار چیز دیگه پرتاب می شد. کار به جایی رسیده بود که مدیر مدرسه به 110 زنگ زده بود. پلیس ها ریختن توی مدرسه و خیلی از بچه ها رو گرفتن. خونه ی ما تا دبیرستان حدود 200 یا 300 متر فاصله داشت واسه همین من سریع رفتم خونه و از دور که داشتم نگاه می کردم انگار دارم به جبهه ی جنگ نگاه می کنم! همه جا رو دود گرفته بود و صدای افنجار هم خیلی زیاد بود. پلیس ها هم افتاده بودن به جون بچه ها و مردمی رو میدیدم که همین جوری وایسادن و دارن به مامورا نگاه می کنن. خیلی از بچه ها رو رد کردم که برن و خیلی ها رو هم بردم داخل کوچمون تا اوضاع آروم بشه و بعد برن. خلاصه از فردا همه چیز فرق کرده بود. مدیر که میدید از پس این دانش آموزان نمونه بر نمیاد! ایست و بازرسی رو شروع کرد! البته همه رو می گشتن جز منو! خیلی از بچه ها اعتراض می کردن که چرا فلانی رو نمی گردین؟! که اونا می گفتن اون که مثل شما ها نیست! اما خب بچه ها زرنگتر از این ها بودن که بخوان گیر بیفتن! یه بار یادمه یکی از بچه ها یه بسته کاربیت رو گذاشته بود توی کیف من ! اون روز هم چون سر کلاس و در حین تدریس یکی از بچه ها ترقه ترکونده بود واسه همین مدیر هم اومده بود داخل کلاس ما و تمام کیف ها رو به جز کیف من گشتن. وقتی که تموم شد و زنگ خورد دیدم یکی از بچه ها با کمال پر رویی داره بهم میگه که کاربیتم رو توی کیفت گذاشتم لطف کن و بهم بده!
سال دوم به رشته ای رفتم که خیلی دوستش داشتم یعنی کامپیوتر! سال دوم بدون اتفاق خاصی گذشت ولی سال سوم این جوری نبود!
سال سوم یکی از بدترین سال های عمرم بود. کلاس های بچه های کامپیوتر یک طرف بود و من هم که طبق معمول مبصر بودم یا به قول یکی از بچه های راهنمایی آنتن!
سر یکی از کلاس ها نشسته بودیم داشتیم به معلم گوش می کردیم. در هم باز بود کلاس روبرویی ما کلاس دوم کامپیوتر بود در اون کلاس هم باز بود و بچه ها داشتن به معلم گوش می دادن
تا اینکه  . . .

ادامه دارد . . . 

 فایل جالب امروز:
توضیح: کلیپ پاورپوینت سیستم گزارشگیری حقوق پرسنل (!) بسیار کارآمد !  برای اجرا شدن این فایل باید نرم افزار پاورپوینت(از مجموعه آفیس) نصب باشد.
حجم: 26 کیلو بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید



 مواظب خودتون باشین . . . 

0 نظرات:

Followers

با پشتیبانی Blogger.