۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

گذشته - قسمت دوم

 راهنمایی که رفتم ترم اول شاگرد اول و ترم دوم شاگرد دوم شدم جالبه که توی اون سه سال همیشه این شاگرد اول و دوم شدن در ترم اول و دوم ادامه داشت! اون راهنمایی نمونه مردمی بود و اکثرا زرنگ ترین های شهر به اون جا می رفتن که ثبت نام در اون جا هم سه شرط داشت که حالا بگذریم چی بود.  خلاصه همیشه اسمم به بهانه های مختلف روی پرده بود. برای دوستان و فامیل خب جالب بود ولی برای من عادی شده بود. برعکس دبستان اینجا پارتی بسیار کلفتی داشتم!(حالا بماند که چی بود!) اما اون روند دبستان کم و بیش در راهنمایی هم ادامه داشت و حتی کار به جایی رسیده بود که اکثر معلما در صدد این بودن تا هر جوری شده حال منو بگیرن! یادمه سال اول که بودم از دست سخت گیر ترین معلم ریاضی 19.75 گرفته بودم البته سر برگه پایان ترم. کلاسی که 20 بودم. در نهایت نمره کلاسی و پایانی رو جمع کرد و من توی کار نامه دیدم که بهم 20 داده. وقتی سال دوم رفتم همین معلم ریاضی هر بار منو می دید یه جوری نگام می کرد. حتی یه بار رفتم توی دفتر مدرسه که گچ بردارم دیدم نشسته کنار معلمای دیگه(ناظم و مدیر هم کنارش نشسته بودن) داشتن با هم صحبت می کردن که تا منو دید گفت فلانی حواست باشه ها 19.75 شدی من بهت 20 دادم! خلاصه این داستان در تمام اون سه سال ادامه داشت و هر بار که منو می دید اینو می گفت!
سال دوم هم یه معلم ریاضی داشتیم که یکی از دوستان پدرم بود. بنده خدا خیلی از ریاضی سرش نمی شد! یا حداقل من این جوری فکر می کردم که چیزی سرش نمی شه! از اونجایی که ریاضی رو بر خلاف بقیه ی بچه های کلاس دوست داشتم همیشه یک قدم از معلم جلوتر بودم! یه بار یادمه سر کلاس ریاضی همون معلمه بود که دوست بابامه یه جایی رو داشت درس می داد بعد پاشد و رفت پای تخته و شروع به حل کردن یه مسئله کرد. من که این جای درس رو بلد بودم و می دیدم که معلم داره اشتباه حل می کنه پاشدم و گفتم: «آقای فلانی اینو اشتباه حل کردین!» معلمه که اینو شنید داشت از عصبانیت منفجر می شد! چون منو می شناخت با خونسردی گفت نه عزیزم این که من حل می کنم درسته! منم که به همین راحتی از رو برو نبودم! پامو کردم توی یه کفش و گفتم که من بهتون ثابت می کنم که این راهتون غلطه!(جواب مساله درست بود ولی راهش غلط بود! نمی دونم شاید حفظش کرده بود!) اونم دید که دیگه دارم زیادی حرف می زنم و از طرفی بچه ها هم منو می شناختن و می دونستن که بی خود حرفی رو نمی زنم گفت باشه عزیزم(!) تو روی برگه حل کن بعد بیا من ببینم! من سریع نوشتم و بردم بهش نشون دادم. نگاش کرد و گفت خب می دونی از این راه هم میشه حل کرد حالا برای اینکه بچه ها این روش رو هم یاد بگیرن برو روی پای تابلو بنویس!
منه ساده خیال می کردم که با چه آدم منطقی و فرهیخته ای سروکار دارم ! اما اشتباه می کردم! دو روز از این ماجرا گذشت.  من خونه بودم و داشتم تکالیفم رو انجام می دادم که پدرم از بیرون اومد. وقتی اومد دیدم داره چپ چپ نگام می کنه! گفتم چیزی شده؟ گفت آخه چرا آبروی معلمت رو جلوی 50 نفر بردی؟!(کلاس ما 56 نفره بود! :دی )  من که اون ماجرا یادم رفته بود گفته کی؟ گفت معلم ریاضیت آقای فلانی امروز منو دید و شروع کرد به داد و فریاد کردن که پسرت منو بی آبرو کرد!
گفتم: «مگه چی شده؟! اشتباه حل کرد منم بهش گفتم!»! پدرم هم که دید جوابی نداره گفت خیلی خب حالا برو به درسات برس!
 من که با دهنی آویزون داشتم می رفتم شنیدم که مادرم از پدرم پرسید قضیه چیه؟ بعد هم هر دو خندیدن و گفتن امان از دست این علی! J
البته من که از رو برو نبودم! بازم گیر دادم بهش :دی
همین جوری پیش رفت و باعث شد مدیر پایان ترم یک اونو برکنار کنه و یه معلم ریاضی جدید واسه ترم دوم بیاره! که از بد شانسی اونم دوست صمیم بابام بود ! البته الان که یادش می افتم دلم برای معلم بنده خدا می سوزه ! :دی
سال سوم . . .

ادامه دارد . . .


فایل جالب امروز:
توضیح: اين يک فايل اکسل هستش که بايد براي اجراش نرم افزار اکسل(Excel) از مجموعه نرم افزارهاي آفيس(Office) نصب باشه! هميشه عاشق ترکوندن اين پلاستيکا بودم! :دي
حجم: 518 کیلو بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید

عاشق هم باشيد و همديگرو دوست داشته باشيد
منو هم يکي دوست داشته باشه ! :دي
.
.

0 نظرات:

Followers

با پشتیبانی Blogger.