۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

یك نفر هست . . .

یك نفر هست كه از پنجره‌ها
نرم و آهسته مرا می‌خواند
گرمی لهجه بارانی او
تا ابد توی دلم می‌ماند

یك نفر هست كه در پرده شب
 طرح لبخند سپیدش پیداست‌
  مثل لحظات خوش كودكی‌ام‌
پر زعطر نفس شب‌بوهاست‌
یك نفر هست كه چون چلچله‌ها
روز و شب شیفته پرواز است
 توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبد آواز است

 یك نفر هست كه یادش هر روز
چون گلی توی دلم می‌روید
آسمان، باد، كبوتر، باران‌
قصه‌اش را به زمین می‌گوید
یك نفر هست كه از راه دراز
باز پیوسته مرا می‌خواند
 گاه‌گاهی ز خودم می‌پرسم
 از كجا اسم مرا می‌داند

6 نظرات:

آرش سعدی گفت...

یک نفر هست که هر چی دنبالت میگشت تا به خاطر کامنت های قشنگت ازت تشکر کنه پیدات نمیکرد
یک نفر هست که بارها خواست توی وبلاگش پست بزاره که A.L.I کیه تا دستشو ببوسه به خاطر اظهار لطفش ولی پیدات نمیکرد
یک نفر هست که خیلی منتظر بود تا ردی ازت پیدا کنه ولی موفق نمیشد
اون یک نفر الان دیگه نیست چون دوست خوبشو پیدا کرده
خوش اومدی عزیزم
زودتر از اینا منتظر بودیم
بووس

Bardia گفت...

آرش؛
مطمئنم لياقت اين همه لطفت رو ندارم
ممنونم ازت

ناشناس گفت...

سلام
تبریک برای خونه جدید
امیدوارم مطالب خوبی به دید همگان گذاشته شه

gharibe89 گفت...

به به .. علی جون .. بالاخره ما شما رو زیارت کردیم .. خیلی خوشحال شدم بابت وبلاگ ..
بیا ، حالا همه فهمیدن تو شهر شما هم عینک آفتابی اومده .. بابا اونجا چقدره پیشرفته اس :))

A.L.I گفت...

حسام؛
مرسي
منم اميدوارم :دي

A.L.I گفت...

حسين؛
سلوم به حسين خودم . . .
آره ديدي بالاخره وب منو زيارت کردي!
خودم هم خيلي خوشحالم !
اختيار داري ما هر چه قدر هم يارو کنيم!(پيشرفت)به پاي شهر شما نمي رسه!

Followers

با پشتیبانی Blogger.