۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

كاش كسي بود كه سرم رو مي ذاشتم روي شونه هاشو زار زار گريه مي كردم
اين روزا خيلي سخت ميگذره
خيلي سخت

پ.ن: برام دعا كنين . . .
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

مملكته داريم

سر خيابون داشتم مي رفتمو به بوتيك ها نگاه مي كردم، سه تا پسره كه ميومد راهنمايي باشن بر و بر توي چشم من نگاه كردن و گفتن «عمو كلاس چندي؟» مملكته داريم ؟!

بچه ي شيش هفت ساله سوار دوچرخه ي بيست و هشته همين طور كه داره از كنارم رد ميشه چشمك مي زنه ! مملكته داريم ؟!

پسره استريته، اون وقت اس ام اس ميده به خدا دوستت دارم ! بدون تو نمي تونم زندگي كنم ! هر موقع خواستي من حاضرم ! مملكته داريم ؟!

رفتم انتشاراتي دانشگاه جزوه ي هفته ي پيش بچه ها رو كپي كنم،‌ يارو انتشاراتيه بعد از اينكه كلي تعارف كرد ! ميگه قربونت برم عزيزم ! حساب مي كنيم حالا (با چشمك) اونوقت دو برابر حساب كرد ! مملكته داريم ؟!

دانشگاه جديد قبول شديم به جاي اينكه بچه ها بگن مباركه ميگن مواظب باش پسراي دانشگاه مختو نزنن ! مملكته داريم ؟!

يه دختره همكلاسيم 16 بار دماغشو عمل كرده ولي ميگه باز انحراف داره ! همه ميگن به به چه دختري ! اونوقت هفته ي پيش يه پسره عمل كرد همه ي دخترا با دست نشونش ميدن ميگن آبروي پسر ها رو برده‌ ! مملكته داريم ؟!

بچه ها مي خواستن سوار تاكسي شن ديدن هيچكي نگه نمي داره به من گفتن تو برو جلو وايسا رفتم ديدم 5 تا ماشين كيپ هم سپرهاشون جفت هم شد ! حالا اينا هيچي! دو تا از ماشينا هيونداي بود و كمري ! اومده بودن مسافر بزنن! مملكته داريم ؟!

با يكي از رفقا رفتيم بيرون داريم با ماشينش فر مي خوريم باباش زنگ زده ميگه بيا منو برسون خونه ميريم دم ادارش يارو بد نگاه مي كرد! فرداييش توي چت پسرش بهم ميگه چه طوري خوش تيپ ! بابام خيلي ازت خوشش اومد! دعوتت كرد بيا خونمون ! مملكته داريم ؟!

يكي از واحدامونو تازه فروختيم يارو پسرش رو كه دانشجو هم هست آورده نشونده هر شب يه دختر رو مياره خونه ! اونوقت ماها حتي اجازه ي دوست داشتن عشقمون رو هم نداريم ! مملكته داريم ؟!

ديروز نون خريده بودم داشتم ميومدم خونه ديدم سه تا پسره پونزده شونزده ساله دارن ميان همه هم فشن ؟! به من رسيدن به همديگه نگاه كردن و زيك زاك رفتن تا بخورم بهشون ! منم اون روز كرمم گرفته بود اينقدر مسخره بازي درآوردم و زيك زاك رفتم كه دوتاشون خوردن به ماشين يكي ديگش خورد به تيربرق منم كه سرم داشت گيج ميومد دو ساعت چرخيدم تا راه خونمو پيدا كردم ! مملكته داريم ؟!

توي اين همه گرفتاري كه مردم دارن همه ي حرفشون توي تاكسي بد و بيراه گفتن به نوه ي ملكه انگليسه كه تازه ازدواج كرده و يه پنگوئن رو بين ۴۰۰ پنگوئن به فرزند خوندگي قبول كرده ! مملكته داريم ؟!

پ.ن1: بداهه هاي بالا خزعبلات ذهن پريشان و ناقص منه !

پ.ن2: همشون توي دو هفته ي پيش اتفاق افتادن ! مملكته داريم ؟! 



فايل جالب امروز:
توضیح: كليپ - شوخي يه زن با شوهرش در حد المپيك !
حجم: 1.55 مگا بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید
 
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

. . .

خیلی مایلم بدانم که در این روزهای سرد ، گاهی که پشت شیشه ی بخار گرفته می ایستی ، با انگشتت چه می نویسی ؟ یادی از من می کنی یا نه ؟ نام مرا می نویسی ؟ بنویس نامم را تا ببینی چگونه در نگاهت ، روی شیشه برایت اشک می ریزد نامم



امروز يه خورده دلم گرفته . . .
 
 
 
فايل جالب امروز:
توضیح: كليپ - تفاوت كودك امريكايي و عراقي !
حجم: 3.28 مگا بایت

لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

كيف پول

سه شنبه يكي از بچه هاي يوني بهم گفت كه يه كتاب روانشناسي مي خواد ولي توي اون شهري كه توش درس مي خونيم سوال كرد و نداشتن
واسه همين به من گفت كه رفتي شهرت اين كتاب رو برام ميگيري؟
منم گفتم كه آره اسمش رو بنويس تا برات بخرم
روي يه كاغذ نوشت و منم طبق معمول گذاشتمش توي كيف پولم
اين كيف پولم رو مشهد خريده بودم
سر همون داستان پست مشهد نامه!
بگذريم ! :))
چهارشنبه كلاس نرفتم و با هم پيچونديمش
بهم گفت كه امروز بگير و فردا كتاب رو برام بيار
چهارشنبه قرار بود يكي از بچه ها هارد و فلشم رو برام بياره
پس خونه موندم تا بياد
اما ساعت 8:15 هم شد و نيومد !
تعجب كردم بد قول بود ولي نه اينقدر !
لباس پوشيدم و بهش اس ام اس دادم «شورتت رو بپوش من دارم ميام ! بايد واسه يكي از بچه ها كتاب هم بگيرم !»
اول اينو داخل پرانتز بگم كه فكر بد نكنيد!
ما هميشه براي اينكه بگيم لباس بپوش ميگيم شورتت رو بپوش !
از اينم بگذريم ! :))
خيابون خيلي شلوغ بود واسه همين از كوچه ها رفتم
ولي اون روز كوچه ها هم شلوغ بود
داشتم سمت خونشون ميرفتم كه يهو سگك كمربندم وا رفت !
از جلوم يه بيست نفري داشتن ميومدن و تمام تمركزشون هم روي نيم تنه ي پايين من بود!
خودم رو جمع و جور كردم و رفتم داخل يه كوچه ي بن بست و درستش كردم و راه افتادم
رسيدم به كوچشون كه ديدم توي دستم فقط موبايلم هست و خبري از كيف پولم نيست !
من اصولا كيف پول و موبايلم رو توي دستم ميگيرم
جيبامو گشتم ديدم نه نيست
تو شورتمو گشتم ! ديدم نه خير اونجا هم نيست !
داخل شلوارم رو نيگا كردم ديدم نيست . . .
اي بابا يعني گمش كردم
تازه يادم اومده بود كه علاوه بر يه مقدار پولي كه از قبل توش بود واسه خريد كتاب و يه سري خرت و پرت 60 تومن توي كيفم گذاشته بودم
حالا پول به جهنم اسم كتاب رو هم گم كردم!
كلي فيش و كارت و شماره توش بود!
همين جوري داشتم با خودم حرف مي زدم كه گفتم تا دير نشده همين مسير رو برگردم تا شايد پيدا كنمش
سريع برگشتم و در همين حين هم رفيقم زنگ زد كه كجايي من دارم ميام سمت خونتون
گفتم بميري كيفم گم شده ! دارم دنبالش مي گردم
همين مسير رو برگشتم تا خونه ولي نه خير نبود
هوا ديگه تاريك شده بود
آخه من نمي دونم توي اون تاريكي كي كيف و ديده كه برداشته!
داشتم براي خانواده و اژدادش صلوات مي فرستادم كه ديدم رسيدم به خونه!
رفتم بالا گفتم شايد خونه جا گذاشته باشم
ولي نه خير اونجا هم نبود!
بله علي خان گمش كردي!
يه كيف پول + يه تراول از مادرم گرفتمو و از خونه زدم بيرون
به رفيقم هم اس ام اس دادم كه اسم كتاب رو دوباره برام بفرست
اون يكي رفيقم هم اومد و با هم يه بار اون كوچه رو ديد زديم ولي پيداش نكرديم
يه فري خورديم و كتاب رو هم خريدم و ساعت 10:30 شب بود كه با لب و لوچه ي آويزون اومدم خونه
باور كنيد دلم براي پولش نمي سوخت واسه مداركم ناراحت بودم
تو راه كه داشتم ميومدم يه 2 نفر از بچه ها رو هم ديدم كه كيفشون رو گم كرده بودن!
رسيدم خونه و داشتم شلوارم رو درمياوردم كه ديدم گوشيم زنگ خورد
با بي حوصلگي رفتم سراغش
اولش تعجب كردم به خاطر اسمي رو كه روي ال سي دي موبايلم ديدم
يكي از رفقا بود كه چند ماهي ازش خبر نداشتم
اون: الو علي خوبي؟
من: (با بي حالي) هي بد نيستم. چي كار مي كني خبري ازت نيست؟!
اون: علي كيفت رو گم كردي !؟
من: هان ! آره! (يهو فيوزم پريد. توي دلم گفتم يعني اين خبر به روزنامه ها هم رسيد! )
اون: (با نيش باز) يه يارويي زنگ زد گفت علي ... رو مي شناسي؟ كيفش رو زنم پيدا كرده! شماره ي تو رو مي خواست منم گفتم شايد

مزاحم باشه گفتم خودم باهاش تماس ميگيرم!
من: شمارشو برام اس ام اس كن.

باهاش تماس گرفتم. مشخصات كيفو گفتم
خودشو معرفي كرد
شما فلاني هستيد
با آقاي فلاني نسبت داريد!
گفت كه خونوادتونو مي شناسم
گفتم الان ميام و ازتون ميگيرمش
ساعت 11 شب با ماشين رفتم خونشون
يارو كيفو بهم داد و ازش تشكر كردم

حالا من موندم كه اين يارو شماره ي رفيقمو از كجا آورده!
يه نگاهي كه به كيف انداختم ديدم كه توي جاي بقلش يه فيش بانكي بود كه اسم من نوشته شده بود!
تازه يادم اومد كه به حساب بانكيم پول ريخته بودم
يكم ديگه نگاه كردم ديدم يه برگه توشه كه اسم رفيقم و دو تا شماره از تلفن هاي همراهش روش چاپ شده بود
تازه يادم اومد كه توي يوني قيليم ترم آخر سر كلاس سخت افزار اين رفيقم كه كافي نت داره داده بود براش كارت جديدي چاپ كنن
بهم نشون داد و نظر خواست بعد هم گفت بذار توي كيفت

بعدش كه خونه اومدم گفتم بهترين كار اينه كه يه برگه توي كيفم قرار بدم كه اين بار با خودم مستقيما تماس بگيرن و نصف بچه هاي يوني نفهمن!
واسه همين اين برگه رو طراحي كردم كه لينكش رو ميذارم
اينجا
البته بنا به دلايل مبرهني Https شدست ! :دي
يعني بله . . .
ولي يه چيزايي توش مشخصه !
خلاصه هر چي بود بخير گذشت !

فايل جالب امروز:
توضیح: كليپ - دوربين مخفي
حجم: 3.3 مگا بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

. . .


بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی، تا در نکشد جامی
گیر پیر مناجاتست، ور رند خرابتی
هر کس قلمی رفتست، بر وی به سرانجامی
فردا که خلایق را، دیوان جزا باشد
هر کس عملی دارد، من گوش به انعامی
ای بلبل اگر نالی، من با تو هم آوازم
تو عشق گلی داری، من عشق گلندامی
 
 
براي هممون پيش اومده كه درد دلي داشته باشيم ولي كسي رو لايق شنيدنش پيدا نكرده باشيم. به خونواده كه نميشه همه چيو گفت
از قديم هم كه گفتن يه رفيق خوب از برادر به آدم نزديكتره
تنها خوبيه اينجا اينه كه خيلي از حرفا رو مي تونم بي رو در بايستي بگم
ولي گاهي آدم خيلي جاي يه رفيق خوب و توي زندگيش خالي مي بينه
همه ي ما رفقايي داريم كه تنها زماني كه به ما  نياز پيدا كنن به سراغمون ميان و احوالي از ما ميگيرن
نظر من اينه كه همه ي ما ها  يه نفر رو داريم كه سنگ صبورمون ميشه ولي بعضي ها زود و بعضي ها خيلي دير پيداشون ميشه
پ.ن: اميدوارم واسه من خيلي دير نكنه چون منم بي جنبه يه بار ديدي كار دستم دادم ! 


فايل جالب امروز:
توضیح: كليپ - هتل
حجم: 5.46 مگا بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید
 
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

نیا باران . . .

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم و خوب می دانم

که گل در عقد زنبور است

اما یک طرف سودای بلبل، یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد

نیا باران پشیمان می شوی از آمدن

زمین جای قشنگی نیست

در ناودان ها گیر خواهی کرد

من از جنس زمینم خوب می دانم

که اینجا جمعه بازار است

و مردم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند

در این جا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند

نیا باران زمین جای قشنگی نیست

نیا باران

نیا بارن
 
پ.ن: بارون كه مياد بد جور دلم پر مي كشه، خيلي زير بارون رفتن رو دوست دارم، چند روز پيش نيم ساعت زير بارون راه مي رفتم 
نمي دوني زير بارون توي هواي ارديبهشت كنار كوهي كه هميشه نگاه كردن بهش بهم آرامش ميده چه لذتي داره
حتي اگه تمام مردم از كنارم رد بشن و به همديگه بگن ولش كن ديوونست . . . !!!


فایل جالب امروز:
توضیح: كليپ - دوربين مخفي +15 !!!
حجم: 6.54 مگا بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید
 
    فعلا باي  
 
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

عشق != دوست داشتن


فایل جالب امروز:
توضیح: كليپ - مادران قرن بيست و يكم !
حجم: 2.04 مگا بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید
 

   فعلا  

Followers

با پشتیبانی Blogger.