۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

...یه سال از این دوری گذشت... قصه به اخر نرسید...


هفت سین خالی از یه سین
دیوان حافظ توو بغل
تا که تو از راه نرسی
نه شعر میخونم نه غزل
تو باید از راه برسی
به مرز و بوم این دیار
تا از حضورت حس کنم رسیده عطر نوبهار
روزی که از راه برسی
زمستون از پا در میاد
هفت سین خالی از یه سین
سایه ی دستاتو میخواد
تن پوش تازه بر تن
گم شدنم توو آینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز من ِ
تن پوش تازه بر تن
گم شدنم توو آینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز من ِ
دلم ازت جدا نشد
نفس تو رو نفس کشید
یه سال از این دوری گذشت
قصه به آخر نرسید
به آرزوی دیدنت
هفته به هفته نو شدم
جمله ی باز میبینمش
وعده من شد به خودم
تو داری از راه میرسی
زمستون از پا در میاد
هفت سین خالی از یه سین
سایه ی دستاتو میخواد
تن پوش تازه بر تن
گم شدنم توو اینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز من ِ

«رها اعتمادی»
۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

سال نو

سالی پر از بهترین ها رو براتون آرزومندم
پر از مهر و محبت
پر از سلامتی و تندرستی
به زیبایی بهار
به گرمی تابستون
به تنوع پاییز
و سپیدی برف زمستون

* پیشاپیش سال 2571 شاهنشاهی 7034 میترایی 3750 زردشتی 1391 خورشیدی را شادباش میگویم هرچند قریب 1400 سال است که بذر دروغ و کین بسرزمین من رخنه کرده ... هرچند قریب 1391 سال است که هجرت میگذرد ولی مردم سرزمین من ... 5649 سال پیش از هجرت نوروز را جشن میگرفتند 2347 سال پیش از هجرت خدای یکتا را ستایش میکردند و دروغ را زشت میپنداشتند 1185 سال پیش از هجرت کوروش دوستی و مهرورزی را در میان جهانیان گستراند آری پیشینه سرزمین بسی بیشتر از 1391 سال است " نوروز خجسته " *  منبع

Followers

با پشتیبانی Blogger.