کوله بار سفر

6 نظرات:

نقطه چین ها . . . گفت...

..خب این نشون میده که دیگه وقتشه!باید برات آستین بالا بزنیم!! :دی

یوسف

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۷

Bardia گفت...

يوسف:
به !
واقعا به تو ميگن رفيق خوب ديگه !
فقط قربون دستت، داري پيدا مي كني يه خوبشو پيدا كن كه به پاي هم پير و شاد بشيم ان شا الله ! :))
واسه مشخصات من هم بگو تيپ و قيافه يه خرده بالاتر از لئوناردو دي كاپريو ! اخلاق هم هي حدودا يك سوم از سال ميشه تحملش كرد !

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۰

gharibe90 گفت...

اااا .. چه پسره ی بی خودی بود .. اونجایی کیف میداد که به جای اینکه سرشو بندازه پایین بیاد بزنه دهنتو سرویس کنه .. اه .. این بار هم نشد .. :))

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۴۰

ناشناس گفت...

عزیزم منم خیلی نگاه به استریت ها تو خیابون می کنم
و باقی فرند شیپ هام
حتی یه وقتی با بی افم چشم چرونی استریت ها می کردیم
اما هیچ وقت فکر چشم چرونی گی ها رو نکردم
خوب این طبیعی به نظر میرسه و من فکر می کنم مشکلی برات پیش نیاد
شاید حتی طرف خودش گی باشه و بهت هینت بده
خودت رو مدریت کن اما کنترل نه
بوووووووووووووس

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۸:۴۹

Bardia گفت...

حسين:
هه هه خنديدم !!!
من بميرم تو يكي كه راحت ميشي !!!

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۱۴

Bardia گفت...

شايان:
خب آخه شايان جون بدبختي هم اينه كه آدم نمي دونه كي به كيه !
مي فهمي كه !
حالا اگه باز يه منطقه بود كه آدم تكليف خودش رو مي دونست خيلي خوب بود !
اما در كل اين همه ما رو پاييدن بزار چند بار ما بقيه رو بپاييم ببينيم چه جوريه !
دستت درد نكنه ديگه يعني من خودم رو مديريت نمي كنم !
اگه مديريت نمي كمردم كه همون سر خيابون ... !!! :دي

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۱۸