۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

بوس !

چند روز پيش دندون فشون پسرخالم بود
راستش من خيلي اهل مهموني هاي خونوادگي نيستم
دليلش هم مشخصه
اولا همه اونجا دو به دو با هم حرف مي زنن ولي من هيچ همسن و همزبوني ندارم بنابراين كسل كنندست كه 4 ساعت به حرفاي بقيه گوش بدي و آخر هم با اينكه چيزي نفهميدي ولي مثل بز سرت رو به نشانه تاييد تكون بدي
دوما هم اصولا من هرجا پا بذارم چه مهموني باشه، چه عيد ديدني باشه، چه دندون فشون و تولد بايد به مشكلات سخت افزار و نرم افزاريشون پاسخ بدم
البته من از اين كار خسته نميشم چون حداقل از اين دنيا يه چيزايي مي فهمم!
بگذريم
چي مي خواستم بگم و به كجا رسيديم!
بريم سراغ همون دندون فشون!
پسر خالم تازه دندون درآورده بود و خالم هم براش جشن گرفته بود و من رو هم به شخصه دعوت كرده بود
منم گفتم براي اينكه بتونم يه كمي بپيچونم و ديرتر برم طبق معمول هر روز رفتم واسه ورزش
روي ميز پرس دراز كشيده بودم و داشتم هارتل ميزدم كه گوشيم زنگ خورد
مامانم بود
واي حالا گير ميده چرا دير كردي!
سريع كارامو ديدم و دوش گرفتم
پيرهن بنفشم رو پوشيدم و گردنبند پلاك فروهر هميشگيم رو هم انداختم و با يه شلوار لي ابروباد آبي و دستبند و ساعت اسپرت راه افتادم
روز جمعه بود و طبق معمول شهر خيلي خلوت بود
گفتم از كوچه برم بهتره
از بين يكي از كوچه ها رفتم كه هميشه خلوت بود ولي اون روز نمي دونم چي شده بود كه خيلي شلوغ بود
من تا به حال اون كوچه رو اونقدر شلوغ نديده بودم
اينم از شانس من بود!
به وسطاي كوچه رسيدم كه ديدم يه ماشين وارد كوچه شد
عرض كوچه يه 60 متري هست
ولي اين يارو صاف داشت ميومد كه منو زير كنه!
كمي كه جلوتر اومد ديدم دوتا پسر جوون و تقريبا همسن و سالم توي ماشين نشستن
ديدم مثل اينكه خوردن كه اصلا حواسشون نيست كه دارن زيرم ميكنن!
بلهههههه همين جوري داره مياد
ماشين كه به يك متريم رسيد سر فرمون رو كج كرد و در حاليكه نزديك بود منو زير كنه 4 تا تيكه بهم انداخت
نمي تونم بگم چي گفتن!
اون يكيش هم كه لباشو غنچه كرده بود و لبخند مي زد!
معلوم بود بچه تهرانن
بعدش گاز داد و دو تا بوق هم زد و رفت
من كه داشتم آناليز مي كردم كه چي شده
سرم رو چرخوندم و ديدم كه تمام اهل كوچه دارن منو نگاه مي كنن
دخترا كه چشمك مي زدن و پسرا هم از خنده ريسه مي رفتن!
گفتم آخه اينم شانسه كه تو داري علي
هميشه اين كوچه خلوت بودا حالا يه امروز 200نفر آدم بايد توش باشه!
سرخ و سفيد شدم و سريع زدم به چاك!
يادمه ترم آخري كه توي دانشگاه قبليم بودم
يه روز از سر بيكاري و بي حوصلگي كلاس رو پيچونديم و رفتيم بيرون
سر ظهر بود يه سري از بچه ها رفتن خونه من و دو تا از دوستام هم گفتيم كه ميريم به سمت كوي دانشگاه و از اون ور هم ميريم پاتوق هميشگيمون
سه نفري داشتيم مي رفتيم و طبق معمول يكي از بچه ها داشت جك تعريف مي كرد و منم كه خوش خنده همش داشتم از خنده وامي رفتم!
دو قدم كه جلوتر رفتيم
ديدم يه موتوري با دو تا سرنشين داره مياد
اينقدر پر سر و صدا بود كه همه نگاش كرديم!
دو تا پسر جوون سوارش بودن
تا رسيدن به ما يارو كه پشت فرمون بود لباشو غنچه كرد و يه بوس آبدار و صدا دار براي من فرستاد!
واي باور نمي كنين اينقدر صداش بلند بود كه بچه ها همه متوجه شدن
من كه خنده روي لبام خشك شده بود
سرمو پايين انداختم چون مي دونستم كه اين دو تا ورووجك اگه ديده باشن و فهميده باشن دهنم سرويسه
سرمو كه بالا گرفتم ديدم اين دوتا دارن از شدت نگهداشتن خندشون منفجر ميشن
ديگه طاقت نياوردن و خندشون تركيد!
سر خيابون بلند بلند داشتن مي خنديدن
بهم گفتن كه بابا مياي بيرون حجابت رو رعايت كن ديگه يقتو ببند ديگه
منم سريع دكمه ي بالاي يقه پيرنم كه باز بود و بستم و دوباره اين دو تا منفجر شدن از خنده
بهشون گفتم دهنتون سرويس به بچه هاي يوني (دانشگاه) چيزي نگينا !
اونام گفتن  چشب عزيزم فقط يه بوس بده
گفتم خفه شين
زود باشين زودتر از اينجا در ريم!
حواسم بود كه زير زيركي دارن مي خندن ولي اينقدر اعصابم خورد بود كه محلشون نذاشتم
داشتيم نزديك محل پاتوقمون ميشديم
پياده رو بسته بود و ما مجبور شديم از خيابون بريم
آخه من نمي دونم شهرداري مياد پياده رو و موزاييك مي زنه
هنوز سيمان زير كاشي خشك نشده اداره آب مياد ميكنه
فرداييش گاز مي كنه
فردايبيش تلفن ...
مملكته داريم؟!
خلاصه مجبور شديم از خيابون بريم
من جلو مي رفتم و دوستام هم پشتم ميومدن
دو قدم كه برداشتم ديدم يه ماشين هيونداي صورمه اي خيلي خيلي توپ جلو پام وايساد!
يه آب دهن قورت دادم وديدم كه راننده شيشه ي ماشينش رو پايين كشيد
يه پسر 23 يا 24 ساله بود
با تي شرت سفيد تنگ و اندامي و موهاي فشن و بالا داده
گفت سلام عزيز من خوشگلم ببينم آتيششششششششش داري!؟
اين حرف "ش" آتيش رو يه پنج ثانيه اي كشيد
بعد هم چشمك زد و ديدم دو تا پسره ديگه هم توي ماشينن و يكيشون از سمت راست و اون يكي از چپ گردن راننده دارن منو نگاه ميكنن
اونا هم همسن و سال خودم بودم
بعد هم اشاره كرد كه بيا بالا
صداي ريسه رفتن دو نفر از خنده منو به خودم آورد
برگشتم و ديدم كه اين دو تا هر كدوم يه طرف افتادنو دارن ميميرن از خنده
گفتم زهر مار چتونه
به پسره هم گفتم نه خير آقا ندارم برو
خودم هم اين دو تا رو پاشوندم و گفتم بريم ديگه
ديدم ناي بلند شدن ندارن از خنده
من داشتم از عصبانيت منفجر مي شدم اونوقت اينا رو نيگا
دارن برا خودشون حال مي كنن
از اون خيابون كه رد شديم ديدم كه سر درد بدي گرفتم
به بچه ها گفتم كه شما برين بگردين من ميرم خونه
يكي از بچه ها گفت نترس بابا ما باهاتيم
گفتم خفه شو حوصله ندارم ميرم خونه
اونا هم گفتن كه بابا بي تو حال نمي ده كه ما هم ميام
با هم راه افتاديم ولي غافل از اينكه من خوب توجيهشون نكرده بودم كه خواهشا پيش بچه ها لال شين
از فردا توي يوني داستان داشتيم!
هر موقع كه مي خواستم حالشونو بگيرم ميگفتن كه ميگيما !!! بوسسسسس !!! آتيششششششششش!!!!
يه بار ديگه اعصابمو خورد كردن
گفتم هر غلطي دلتون مي خواد بكنين
يوني ما يعني كلا بچه هاي فني توشون بومي كمه
يعني هستا ولي واسه كل استان
از همه قشري داشتيم
خوزستاني، كرد، ترك، مازني، مشهدي، قم، تهران و البته قزوين!
من حواسم به اين آخري نبود!
يه روز داشتم توي يوني از آب سرد كن آب مي خوردم كه ديدم همين عزيز برادر قزويني پشت سرم ظاهر شد
داش چرت و پرت ميگفت كه ديدم يكي از استادا رد شد منم باهاش كار داشتم و اينو پيچوندم
ولي يه كمي اخلاقش تغيير كرده بود
اولش متوجه نشدم
ولي وقتي يكي دو تا از بچه هاي كرج و تهران كه اين كاره هم بودن و ديدم كه مشكوكن شك كردم!
رفتم پيش اون دو تا نا رفيق و گفتم نامردا مگه چيزي گفتين؟
ديدم نيششون دوباره باز شد
گفتم خيلي نامردين
همين هفته ي پيش ديدم توي ياهو آن شد و باهم كلي حرف زديم
اصولا عادت ندارم كه با دوستام قهر باشم
چند روز بعد از اون قضيه بخشيدمشون
از اون روز تا الان هر موقع توي چت آن ميشن
موقع خداحافظي اين شكلك رو ميذارن و ميگن يادته؟!
بوسسسسسسسس!!!

فایل جالب امروز:
توضیح: كليپ گرگ ها - كي ميگه ما انسان ها از گرگ ها بهتريم؟  اين كليپ رو نگاه كنيد تا معني انسانيت يك گرگ را ببينيد و اشك بريزيد
حجم: 9.01 مگا بایت
لینک: از سرور مدیا فایر - پس از لود شدن صفحه ی لینک منتظر بمانید تا درخواست دانلود شما به سرور فرستاده شود سپس بر روی Click here to start download.. کلیک کنید

4 نظرات:

نقطه چین ها . . . گفت...

..کلا آدم یه ذره خوشگل و متفاوت باشه بهش گیر میدن..
جامعه دید جنسی داره..چون بیماره!..

یوسف

Bardia گفت...

يوسف:
به استناد تصاويري كه ازت ديدم
بيرون ميري شديدا مواظب خودت باش :D

gharibe90 گفت...

وای .. من هنوز تو حسرت اینم چرا ماشین اولیه تو کوچه زیرت نگرفت :))
البته من به فکرتما ، واسهاین گفتم زیرت بگیره که بعدش ما با کمپوت بیایم عیادتت .. فکر کمپوتا باش :))

Bardia گفت...

حسين:
نه خيلي ممنون آدم رفيقايي مثه تو داشته باشه ديگه نيازي به همون ماشينه هم نيست !

Followers

با پشتیبانی Blogger.