۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه
باز . . .
باز دیشب ماه دلتنگ تو بود
ماه و حتی راه دلتنگ تو بود
باز دیشب این دل ویرانه از
دردو رنج و آه دلتنگ تو بود
باز دیشب بال پروازم شکست
گرد غم بر قاب چشمانم نشست
خواستم تا اینکه بگریزم ولی
پای دل را درد هجران تو بست
---------------------------
البته ديشب اتفاق خاصي نيفتاد ! ولي خب در کل خوشحالم چون بالاخره ابنجا هم دو روز پيش برف اومد اما چون سرما خورده بودم نتونستم آدم برفي درست کنم بيرون هم نتونستم برم و برف بازي کنم اينم يه عکس خوشگل از برف 2 روز پيش اينجا
يادش بخير سه سال پيش برف خيلي خوبي اومده بود کل بچه هاي کوچه رو جمع کردم فکر کنم يه 10 نفري بوديم! همه با هم شروع کرديم به ساختن يه آدم برفي خوشگل. اينم عکسش:
البته اين عکس کلوز آپشه ها ! لامصب از منم بلند تر بود! طراحيش از من بود! بچه ها اومدن آخرش منکراتيش کردن! واسه همين هم يکي از همسايه ها نصفه شب از وسط نصفش کرد !
هميشه برفي باشيد و همديگر رو دوست داشته باشيد . . .
هميشه برفي باشيد و همديگر رو دوست داشته باشيد . . .
برچسبها:
شعر، برف، آدم برفي، عکس
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
2 نظرات:
منم برف مي خوام :(
كاش اونجا بودم .. همونجور كه تو رخت خواب بودي يه گوله برفيه خوشگل و ماماني ميزدم تو صورتت .. اي فاز مي داد .. آي فاز مي داد :))
حسین؛
آخ جون اونجا برف نیومد ! :دی
نابغه من که 2 روز نخوابیده بودم !
گفتم بیرون از خونه نرفتم! حواسه مامانم رو پرت کردم و یواشکی رفتم برف بازی توی حیاطمون !
ان شاء الله قسمت بشه گلولتو جواب بدم !
ارسال یک نظر